آن روز از کبوتر زخمی پری نبود
خورشید فاطمه که به این لاغری نبود
شد مثل مادرش به خدا راه رفتنش
فرقی که داشت این که جوان بستری نبود
آیا دلیل غصّه ی او زهر بوده؟ نه
از آن شراب، دردسر بدتری نبود
یک بی حیا و ظرف شراب و امام بود
اما به لعل لب، لب چوب تری نبود
یک شهر دشمن از همه جانب ولی دگر
چشم طمع که در پی انگشتری نبود
آنجا کشنده بود که در پیش دختران
میزد یزید چوب، وَ آب آوری نبود
ای کاش در مقابل چشمان خواهری
رأس بریده داخل طشت زری نبود
فریاد می کشید صدای گرفته ای
بابا محاسن تو که خاکستری نبود
وای از غروب شام غریبان که ناقه بود
امّا میان جمع، علی اکبری نبود
دیگر زبان روضه ی من لال یک کلام
من فکر می کنم خبر از معجری نبود
***علی زمانیان***